گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

گاه خندیدن لبت آب حیات و قند ریخت

نطق شیرین روانت هم بدان مانند ریخت

رسم مردن شاید ار روزی ز عالم برفتد

جان شیرین بس که زان لب‌های شکرخند ریخت

تا شنیدم بسته‌ای با مدعی پیوند و عهد

زین سخن یکبارگی پیوندم از پیوند ریخت

در غم یوسف رخی چون گریه من خود نبود

گرچه اشک خونفشان یعقوب هم یکچند ریخت

بهر منع باده لعلت یکی در گوش نیست

قیمتی درها که شیخ نکته دان از پند ریخت

رست فانی از خمار امید کوثر باشدش

هر که جامی بهر آن مخمور حاجتمند ریخت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode