گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بابافغانی

شد باز دیده بر رخ نیکوی او مرا

گلها شکفت در چمن کوی او مرا

ای باغبان برو که خدا داد در ازل

سرو سهی ترا، قد دلجوی او مرا

شادم که هر دم از دم دیگر فزونترست

دیوانگی زسلسله ی موی او مرا

رخصت نمیدهد بتماشای ماه نو

میل نظاره ی خم ابروی او مرا

منهم یکی زگوشه نشینانم ای رفیق

سرگشته کرده نرگس جادوی او مرا

از منت صبا چو فغانی درین چمن

آزاد ساخت نکهت گیسوی او مرا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode