گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عراقی

ای یار، مکن، بر من بی‌یار ببخشای

جانم به لب آمد ز تو، زنهار ببخشای

در کار من غمزده ای دوست نظر کن

بر جان من دلشده ای یار، ببخشای

زان پیش که از حسرت روی تو بمیرم

بس دور بماندم ز تو بیمار، ببخشای

اینک به امیدی به درت آمده‌ام باز

این بار مکن همچو دگربار، ببخشای

مرغ دل من بی‌پر و بی‌بال بمانده است

در دام فراق تو نگونسار، ببخشای

آن رفت که آمد ز من دلشده کاری

اکنون که فرو مانده‌ام از کار، ببخشای

از کرد عراقی خجل و خوار بماندم

مگذار چنینم خجل و خوار، ببخشای