بیا به میکده بفروش خرقهٔ ناموس
ریا و شمعه رها کن به زاهد سالوس
حریف مصطبه و ساغرم به بانگ بلند
به زیر پرده از این پس دگر نگویم کوس
فلک به دست ستم بین که زیر پای بکوفت
سر سریر فریدون و افسر کاووس
طبیب شهر علاج دلم نمیداند
کزین معالجه دورست فهم جالینوس
نهال قد تو بر سرو مینماید ناز
گل عذار تو بر لاله میکند افسوس
به هر زمین که غباری ز موکبت برسد
دهم به وجه ارادت بر آن زمین صد بوس
کمال نظم تو ابن حسام تا چه کند
که پای بند غروری تو نیز چون طاووس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زده به بزم تو رامشگران به دولت تو
گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس
بزرگوار جهان ، شمس دین ، بزرگ کریم
تویی ، که هست بتو بیضهٔ هدی محروس
رفیع قدر ترا آفتاب برده سبق
عریض جاه تو بر روزگار کرده فسوس
بیک نظر تو ببینی هزار علم دقیق
[...]
تو را خرامش کبک است و کشی طاووس
مثل زنند ز حسنت همی به روم و به روس
همای فاخته مهری، تذرو طوطی لفظ
گرفته دوری سیمرغ و زینت طاووس
ز چهره تو فزون گشته باغ را دیدار
[...]
سزد که یزد نوازد ببام گردون کوس
بشکر آنکه رسد موکب امام از طوس
بایمن اندرش از صدق صوت یا سبوح
بایسر اندرش از قدس بانگ یاقدوس
دگر خصایص تسبیح آید از زنار
[...]
ز گوش سوم آن گوش کن به آه و فسوس
ز قول فاطمه یینوای تازه عروس
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.