گنجور

 
ابن حسام خوسفی

در سر هوس غمزه جادوی تو دارم

پیوسته نظر بر خم ابروی تو دارم

هر موی تو زنجیر من شیفته شاید

کاشفتگی از سلسله موی تو دارم

در حلقه سودازدگان جوی دلم را

کان غمزده را در خم گیسوی تو دارم

مرغان چمن میل بگلزار نمایند

من میل گل خوش نطر روی تو دارم

کوته نظران در طلب حور و قصورند

من روی توجُّه بسر کوی تو دارم

عمریست که از بیم رقیبان تو خود را

مشغول دگر جای و نظر سوی تو دارم

گر طبع مرا شعر بلند ست عجب نیست

آری سخن از قامت دلجوی تو دارم

گر تبغ تو در قصد سر ابن حسام است

فرمای که سر بر خط یرغوی تو دارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode