گنجور

 
کمال خجندی

کسی که پرتو انوار لامکانی یافت

فراغت از همه آشوب این جهانی یافت

به ذرهای نخرد های و هوی سلطانان

دلی که بر در حق راه پاسبانی یافت

فروتنی کن اگر سر فرازیت باید

چو پشت خوشه خم از بهر سرگرانی یافت

نماز و طاعت پیری طریق ناکامی است

خوشا سعادت شخصی که در جوانی یافت

اگر چه همچو سکندر رسید بر ظلمات

ولی چه سود که خضر آب زندگانی یافت

بگو که گنج سخن از که بافتی تو کمال

به بمن همت برهان کیمیائی یافت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode