شاهی به نشئهٔ می احمر نمیرسد
تاج و نگین به شیشه و ساغر نمیرسد
دست از سبب مدار که بیابر نوبهار
یک قطره از محیط به گوهر نمیرسد
نتوان به دست و پا زدن از غم نجات یافت
در بحر بیکنار شناور نمیرسد
دارد اگر گشایشی از دامن شب است
دست شکایتی که به محشر نمیرسد
با حرص خواهشی است که چون یافت سلطنت
روی زمین به داد سکندر نمیرسد
تا چشم شور شمع بود در سرای تو
از غیب روشنایی دیگر نمیرسد
عارف ز سیر چرخ ندارد شکایتی
از پیروان غبار به رهبر نمیرسد
غواص تا ز سر نکند پای جستوجو
گر آب میشود که به گوهر نمیرسد
عالم اگر پر از شکر و عود میشود
جز دود تلخ هیچ به مجمر نمیرسد
پیش از هدف همیشه کمان ناله میکند
باور مکن که غم به ستمگر نمیرسد
تعجیل تیغ یار بود در هلاک ما
حکم بیاضیی که به دفتر نمیرسد
برگ خزانرسیده ز آفت مسلم است
چشمِ بَدان به چهره چون زرن میرسد
تنگی زرق لازم دلهای روشن است
یک قطره آب بیش به گوهرن میرسد
صائب فغان ما به ز فلکها گذشته است
فریاد این سپند به مجمر نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل شد ز دست و دست به دلبر نمیرسد
مرده به جان و تشنه به کوثر نمیرسد
غواص بحر عشق چو ماهی به دام جهد
چندین صف گرفت و به گوهر نمیرسد
شاخ درخت وصل بلندست و سر کشید
[...]
دولت بملک عشق بهر سر نمی رسد
سر تا بریده نیست بافسر نمی رسد
جائیکه عارض تو بدعوی طرف شود
میراث آینه بسکندر نمی رسد
ناامن گشته میکده از دست رهزنان
[...]
دل سوخت از شتاب و به دلبر نمیرسد
این تشنهلب دریغ به کوثر نمیرسد
اشکم به دیده کی رسد از گرمی جگر
از شیشه این شراب به ساغر نمیرسد
در پیش ما که بیسروسامان عالمیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.