عذار نوخط دلدار دیدنی دارد
گلی که می رود از دست چیدنی دارد
اگر چه خشک شد از خط عقیق سیرابش
به بوی می لب ساغر مکیدنی دارد
دهان تنگدل او به هیچ می رنجد
وگرنه آن لب میگون گزیدنی دارد
هنوز گل ز رخش دسته می توان بستن
هنوز سبزه خطش چریدنی دارد
هنوز سیب ذقن رنگ را نباخته است
هنوز میوه این باغ چیدنی دارد
هنوز نرگس فتان او جنون فرماست
هنوز کوچه زلفش دویدنی دارد
ز خط گزیده شد آن شکرین دهان و بجاست
لبی که خیر ندارد گزیدنی دارد
ترا دماغ پریشان شود ز نکهت گل
وگرنه ناله صائب شنیدنی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.