آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم
دل را کنیم خون وز چشمان برون کنیم
جور وجفا هر آنچه توافزون کنی به ما
ما با توطور مهر ووفا را فزون کنیم
دیوانه راست جای به زنجیر زلف تو
زنجیر گشته به که خیال جنون کنیم
گفتی کنیم صبر وسکون در فراق تو
طاقت دگر نمانده که صبر و سکون کنیم
عشاق چهره از غم دل زرد کرده اند
ما رخ ز خون دیده همی لاله گون کنیم
ای دل به حیرتم که شکایت به هجر دوست
از جورچرخ یاکه ز بخت زبون کنیم
اقبال ما چوگشته بلنداز وصال دوست
هر عشرتی که هست بیا تاکنون کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در شهر اگر ملول نگردیم چون کنیم؟
دامان دشت نیست که مشق جنون کنیم
ما کاسه سرنگون و فلک کاسه سرنگون
در خانمان خرابی هم سعی چون کنیم؟
چون رود نیل کوچه دهد چرخ آبگون
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.