عنقا سراغم از اثرم وهم و ظن تهیست
در هر مکان چو نقش نگین جای من تهیست
بیحرف ساز صوت و صداگل نمیکند
زین جا مبرهن است که این انجمن تهیست
چشمحریص و سیری جاه، این.چه ممکن است
هرچند شمع نور فشاند لگن تهیست
این خانهها که خار و خس انبار حرص ماست
چون حلقههای در همه بیرفتن تهیست
بر رمز کارگاه سخن پی نبردایم
تاکی زبان زپرده بگوید دهن تهیست
ضبط نفس غنیمت عشرت شمردنست
گر بوی گل قفس شکند این چمن تهیست
عمریست گوش خلق ز افسون ما و من
انباشتهست پنبه و جای سخن تهیست
ناموس شمع کشته به فانوس واگذار
دستی کز آستین به در آرم ز من تهیست
می در قدح ز بیکسی شیشه غافل است
چندانکه غربت است پر از ما، وطن تهیست
نتوان به هیچ پرده سراغ وصال یافت
بیدل ز بوی یوسف ما پیرهن تهیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از دغدغههای انسانی و احساس تهی بودن در جهان و زندگی صحبت میکند. شاعر به بررسی معنای وجود و عدم وجود در مکانی که او را در خود نمییابد میپردازد. او میگوید که در هر جا نشانهای از او نیست و صدای خالی در اوج شلوغیها شنیده میشود. به نوعی، شاعر به عدم خلوص و عمق در زندگی اشاره میکند و میگوید که دنیا به ظاهر پر از زیبایی و روشنایی است، اما در واقعیت تهی و خالی است. همچنین، او بر سرنوشت و تنهایی انسان تأکید میکند و بر این نکته اصرار دارد که با وجود آرزوها و جاهطلبیها، در نهایت نتوانستهاید به حقیقتی عمیقتر دست یابند. این حس تنهایی و غربت در زندگی، ملموس و مشخص است و به ناامیدی انسان اشاره دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای اسطورهای (عنقا) به دنبال من نمیآید و نشانهای از من در هیچ جا نیست. فقط توهم و سوءظن باقیمانده است، و در هر مکان، مانند نقش نگین، جایی برای من وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بیصدا و بیحرف، هیچ چیزی به ثمر نمیرسد و اینجا مشخص است که این جمع هیچ محتوایی ندارد.
هوش مصنوعی: چشم همیشه در جستجوی بیشتر و سیری ناپذیر، هرچقدر هم که نور و زیبایی وجود داشته باشد، اگر ظرف زندگی خالی باشد، فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: این خانهها که پر از چیزهای بیفایده به خاطر طمع و حرص ماست، مانند حلقههای در هستند که هیچ ترددی در آنها نیست و بیمحتوا به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: ما نتوانستهایم به معنی عمیق کلمات و جملات پی ببریم و تا زمانی که زبان به صورتی ساده و بیپرده سخن بگوید، چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کنترل نفس و درک ارزش آن در زمان خوشی و لذت، اهمیت زیادی دارد. زیرا اگر در این لحظات قوی نباشیم و از مرزهای خود عبور کنیم، فضا و دنیای زیبای اطرافمان به سرعت خالی و تهی خواهد شد. اگرچه ممکن است از بوی گلها و زیباییها لذت ببریم، اما باید مراقب باشیم که در مقابل وسوسهها و خوشیهای زودگذر تسلیم نشویم.
هوش مصنوعی: مدتی است که مردم به خاطر جادوگری ما و من، گوشهایشان پر از پنبه شده و دیگر جایی برای شنیدن سخن باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از جدایی و از دست دادن اشاره دارد. شاعر با استفاده از تشبیه شمع و فانوس، به حالتی از احساسات عمیق و زبانه کشیدن عشق اشاره میکند. او به نوعی به شریک زندگیاش اشاره میکند که از دست رفته و حالا باید با این احساسات دردناک کنار بیاید. در اینجا، دست شاعر به معنای قدرت و ارادهاش، نمایشدهنده تلاش او برای گذر از این وضعیت و نشان دادن خود واقعیاش است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر احساس تنهایی و غربت است. شاعر میگوید که شراب در لیوان به خاطر احساس تنهایی و بیکسی ارزش و معنا ندارد. وقتی که غربت وجود دارد، وطن و مکان اصلی انسان به نظر خالی و تهی میآید، حتی اگر در آن مکان پر از افراد باشیم. در واقع، احساس بیپناهی و جدایی از اصل و وطن به شدت مشهود است.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که پیدا کردن ارتباط و نزدیکی واقعی با محبوب، کار دشواری است. شاعر به شخصیت خود اشاره میکند و بیان میکند که پیوستگی و وصال، در دنیای واقعی قابل دستیابی نیست، و تنها نشانهای از عشق و خواستن باقی مانده است. در واقع، این احساس رنج و جدایی را به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.