به زخم هستی اگر شرم بخیه پردازیست
عرقکن ای شررکاغذ آنچه غمازیست
بهفرصت نفسی چندصحبت است اینجا
تأملیکه درین بزم باکه دمسازیست
نه دیگذشت و نه فردا به پیش میآید
تجدد من و ما تا قیامت آغازیست
به غیر ساختگی نیست نقش عالم رنگ
شکست نیز در اینکارخانه پردازیست
چوشمع غیرت تسلیم هم جنون دارد
تلاش ما همه تا نقش پا سراندازیست
ز وضع چرخ اقامت نمیتوان فهمید
دماغ بیضهٔ عنقا همیشه پروازیست
به حکم عجز سراز سجده برشکن بیدل
کهگرد اگر دمد از خاکگردنافرازیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.