عمریست قیامتکدهٔ گردش حالم
چون آینه مینای پریزاد خیالم
حسرت ثمر نشو و نمایم چه توان کرد
سر تا به قدم چون مژه یک ریشه نهالم
آیینهٔ من ریختهٔ رنگ ملالیست
بالیدهٔ چینی چو مه از چین هلالم
بیرنگیام از شوخی اظهار مبراست
در آینه هم آینه کافیست مثالم
معموره سوادش خط تسخیر جنون نیست
الفت قفس سایهٔ مژگان غزالم
ای تشنه سراغ اثرم سیر عدم کن
در خلوت اندیشهٔ خاکست سفالم
در پردهٔ خواب اینهمه توفان خیالست
نقشی نتوان یافت اگر چشم بمالم
خودبینی شخص آینهٔ ناز مثال است
بر خود نگهی تا من موهوم ببالم
در بزم و ساز طربم سخت خموش است
کو بخت سپندیکه شوم داغ و بنالم
ساز سحرم قابل آهنگ نفس نیست
شاید به نسیمی رسد افشاندن بالم
بیدل نفسم سحر بیان خم زلفی است
آشفت جوابی که طرف شد به سؤالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی شبههٔ تحقیق نه شخصم نه مثالم
چون صورت عنقا چه خیال است خیالم
جز گرد جنون خیز نفس هیچ ندارد
این دشت تخیل که منش وهم غزالم
گفتم چو مه نوکنم اظهار تمامی
[...]
در دهر حرامی زده شد سحر حلالم
سرمایهٔ دزدان جهان است خیالم
یک ذرّه نیارند بجا حقّ نمک را
این قوم فرومایه که هستند عیالم
کالا ز من و فخر و مباهات از ایشان
[...]
تا عطف عنان کرد زآفاق خیالم
شد پیر مغان خضرم و داد آب زلالم
هر در که زدم خانه خدا جز تو ندیدم
زآن از همه جا سوی تو برگشت خیالم
بارم بده ای یار که من تشنه تو آبی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.