گنجور

 
بیدل دهلوی

می‌ام به‌ ساغر اگر خشک شد خمار ندارم

خزان‌گمست به باغی‌که من بهار ندارم

هوس چه ریشه‌ کند در زمین شرم دمیدن

چو تخم اشک عرق واری آبیار ندارم

محبت از دل افسرده‌ام به پیش که نالد

قیامت است‌ که من سنگم و شرار ندارم

به حیرتم چه‌ کنم تحفهٔ نوید وصالش

نگه بضاعتم و غیر انتظار ندارم

به بحر عشق چه سازند زورق طاقت

کنارجو ست طلب ، لیک من‌کنار ندارم

کرم‌ کنی اگرم قابل کرم نشناسی

که خاک تا نشوم شکر حقگذار ندارم

تو خواه سر خط ‌گبرم نویس خواه مسلمان

نگینِ بیحِسَم ، از هیچ نقش عار ندارم

ز سحرکاری نیرنگ عشق دم نتوان زد

برون نجسته‌ام از خلوتی‌که بار ندارم

مگر کند غم نایابی‌ام کدورتی انشا

سراغم از که طلب می‌کنی غبار ندارم

فتاده‌ام به خم و پیچ عبرتی‌که مپرسید

برون بحر شنا دارم اختیار ندارم

دگر میفکنم ای وهم در گمان تعین

که من اگر همه غیرم به غیر یار ندارم

حباب و کلفت اسباب بیدل این چه خیالست

بجز خمی‌ که به دوش من است بار ندارم

 
 
 
فضولی

بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم

درین دیار چه مانم چو هیچ کار ندارم

مرا نمی شمرد آن مه از سکان در خود

برون روم چو درین شهر اعتبار ندارم

مصیبت است بغربت غم هجوم رقیبان

[...]

صائب تبریزی

به سینه تخم امیدی چو شوره زار ندارم

ستاره سوخته ام چشم بر بهار ندارم

چو درد و داغ محبت درین قلمرو وحشت

بغیر گوشه دل هیچ جا قرار ندارم

گذشته است ز منصور پایه سخن من

[...]

فیاض لاهیجی

به جیب چاک و به دل داغ هجر یار ندارم

چه سان به سیر روم روی لاله‌زار ندارم

لب هوس چه گشایم به آب چشمة حیوان!

اجازت از دم شمشیر آبدار ندارم

رسید دست و گریبان، بهار و سبزه برآمد

[...]

جویای تبریزی

به شهربند تعلق دمی قرار ندارم

سر مصاحبت اهل این دیار ندارم

دماغ دیدن اغیار و جور یار ندارم

منم که با بد و نیک زمانه کار ندارم

مربی ام بود آب و هوای مملکت عشق

[...]

سعیدا

اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم

ولی چو آینه در دل ز کس غبار ندارم

مرا که شهره به سرگشتگی شدم چه کنم

چو جام باده به گردیدن اختیار ندارم

اگرچه یک گل از این بوستان نچید دلم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعیدا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه