چه شدکه قاصد امید لنگ برگردید
زمان وصل قریب است رنگ برگردید
به عرصهای که نشان یقین بود منظور
نشاید از سرکیش خدنگ برگرذید
به پاس غیرت مردی اگر نظر باشد
به فتح هم نتوان بعد جنگ برگردید
به قتل من چقدر سعی داشت مژگانش
که آخر این دم تیغ فرنگ برگردید
نگاهش ازکجک سرمه بس{جنونی نیست
زه عزم فتنه دم این پلنگ برگردید
حذر ز عبرت کار جهان که خلق آنجا
به باغ رفت و زکام نهنگ برگردید
کمین تیغ اجل فرصتی نمیخواهد
محرف است زمانی که رنگ برگردید
تنزه از هوس جسم باکدورت ساخت
عنان جهد صفاها به زنگ برگردید
وداع الفت این باغکنکه رنگ بهار
ز بس فضای طرب دید تنگ برگردید
گذشتهام به شتابی ز خود که نتوانم
به صد هزار قیامت درنگ برگردید
به خواب راحتکهسار پا زدی بیدل
که از صدای تو پهلوی سنگ برگردید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.