غزل شمارهٔ ۱۵۲
عقبهای دیگر نباشد روح از تن رسته را
نیست بیم سوختن دود زآتش جسته را
شکوه ازگردون دلیلتنگدستیهای ماست
ناله در پرواز باشد طایر پربسته را
انتظام عافیت از عالم کثرت مخواه
بیثباتاست اعتبار رنگ و بوگل دستهرا
همچوسروآزادگان را قیدالفت راستیست
خط مسطر دام باشد مصرع برجسته را
از زبان چرب و نرم خلق دارم وحشی
کز دهان شیر نشناسم دهان بسته را
جوهر وارستگان مشکل اگر ماند نهان
راه در چشماستگرد بر زمین ننشسته را
از شکسش دل نمیافتد ز چشم اعتبار
کس نمیخواهد ته پا شیشه بشکسته را
موج چون با یکدگر جوشیدگوهرمیشود
دل توانگفتن نفسهای به هم پیوسته را
غنچهها در بستر زخم جگر آسودهاند
ای نسیم آتش مزن دلهای الفت خسته را
باکلام آبدارتکی رسد لافگهر
بیدل اینجا اعتباری نیست حرف بسته را
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: بیدل نشر نگاه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.
حامد مفتخر حسینی نوشته:
در بیت پنجم برای درست شدن وزن و معنا باید کلمه ی (وحشی) به (وحشتی) تغییر یابد. احتمالا در پست کردن این غزل اشتباه تایپی رخ داده و در نسخه اصلی هم (وحشتی) بوده.
👆☹
ایوب آگاه نوشته:
در بیت پنجم «وحشتی» و «دهان پسته» درست است
در بیت هفتم «شکستن» صحیح است
👆☹