به حیرت آینه پرداختند روی تو را
زدند شانه ز دلهای چاک موی تو را
چه آفتی تو که از شوخیت زبان شرار
بهکام سنگ برد شکوههای خوی تو را
زخار هر مژه صد رنگ موج گل جوشد
به دیده گر گذر افتد خیال روی تو را
غلام زلف تو سنبل، اسیر روی تو گل
بنفشه بنده خط سبز مشکبوی تو را
ز رنگ غازه فروشد به شاهدان چمن
نسیم اگر برباید غبار کوی تو را
ز تیغ ناز توام این قدر امید نبود
به زخم دل که روان کرد آب جوی تو را
ندانم از دل تنگ که جسته است امشب
که غنچهها به قفس کردهاند بوی تو را
به حرف آمدی و زخم کهنهام نو شد
به حیرتم چه نمک بود گفت و گوی تو را
تپیدن دل عشاق نسخهپرداز است
دقایق طلب و بحث جستجوی تو را
بهار حسرت ما زحمت خزان نکشد
شکستگی نبرد رنگ آرزوی تو را
درین چمن به چه سرمایه خوشدلی بیدل
که شبنمی نخریدهست آبروی تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را
طواف اگر نکند قبله گاه کوی تو را
غبار عنبر خاکسترم سفیده صبح
طراوت شب من کرده عشق بوی تو را
اشک من پرورده گلزار سر کوی تو را
[...]
گداز سعی دلیل است جستجوی تو را
شکست آینه، آیینه است روی تو را
ز دست لطف و عتابت در آتش و آبم
بهشتو دوزخ ماکردهاند خوی تو را
به هرطرف نگری، شوق،محو خودبینیست
[...]
نهفته ام به خموشی خیال روی تو را
مباد کز نفسم بشنوند بوی تو را
ز سنگ محتسب شهر غم مخور ساقی
سپرده ایم به پیر مغان سبوی تو را
اگر غلط نکنم حرف ما و من غلط است
[...]
چه خونبها به از این کشتگان کوی تو را
که بنگرند به محشر، دوباره روی تو را
تمام، گمشدگان ره توئیم و کنیم
به هر طریق که باشیم، جستجوی تو را
دم مسیح که گویند روح پرور بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.