هرکه در اظهار مطلب هرزهنالی میکند
گر همه کهسار باشد شیشه خالی میکند
بهر حاجت پیش هر کس رو نباید ساختن
خفت این تصویر را آخر زگالی میکند
منعم و تقلید درویشان، خدا شرمش دهاد
چینی خود را عبث ننگ سفالی میکند
جز خری کز صحبت اهل دول نازد به خویش
کم کسی با خرس فخر هم جوالی میکند
جسم خاکی را به اقبال ادب گردون کنید
این بناها را خمیدن طاق عالی میکند
خامشی دلچسبیی دارد که تا وامیرسیم
حرف نامربوط ما را شعر عالی میکند
شبهه از طاق بلند افکنده مینای شعور
ابروی بیمو به چشم ما هلالی میکند
لاف منعم بشنو و تن زن که آب و رنگ جاه
عالمی را بلبل گلهای قالی میکند
با همه واماندگی زین دشت و در باید گذشت
سایه گر پایی ندارد سینه مالی میکند
بسکه جای پر زدن تنگ است درگلزار ما
چارهٔ پرواز رنگ، افسردهبالی میکند
در عدم بیدل تو و من شیشه و سنگی نداشت
کس چه سازد زندگی بیاعتدالی میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دور گردون با همه کس بدفعالی میکند
خاصه با ما قصدهای لاابالی میکند
نیست از ما منقطع اسباب ناکامی از آنک
جو رها چون دورها هم بر توالی میکند
دست او بالاست، بر وی هیچکس را دست نیست
[...]
گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کند
هر که زر دارد تمناهای عالی می کند
می توان گفتن درد خود به یاران قدیم
پیش میخواران دل خود شیشه خالی می کند
هر که می باشد حباب آسا به هستی اعتماد
[...]
هر که اینجا میرسد بیاعتدالی میکند
شمع هم در بزم مستان شیشه خالی میکند
تا به گردون چید آثار بنای میکشی
طاق این میخانه را ساغر هلالی میکند
زاهدا بر ریش چندان اعتمادت فاسد است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.