گوش کن ای بلبل شیرین سخن
ای گل خوش نکهت باغ وطن
ماجرای خویشتن
روزگار باستان خویش را
باستانی داستان خویش را
سر بسر بشنو ز من
این حکایت از کتاب و نامه نیست
وین سخنها از زبان خامه نیست
عشق می گوید سخن
دفتر راز طبیعت خوی تست
رمز هستی در سواد موی تست
روی گیتی سوی تست
مرد را تنها تویی یار قدیم
همیناهی، هم شریکی، هم ندیم
هم رفیق ممتحن
گر طبیعت پیکری گیرد همی
پیکری غیر ازتو نپذیرد همی
نقش تو گیرد همی
ای طبیعت را نمودار کمال
در تحول، در تغیر، در جمال
در قوانین و سنن
گه چو سطح آب صافی بیغبار
گاه چون اعماق مرموز بحار
مبهم و تاریک و تار
گاه چون آیینه اسرارت عیان
گه نهان چون شانه با سیصد زبان
در دو زلف پر شکن
گه به زنجیر شرافت پایبند
چون فرشته پاک و چون گردون بلند
چون ستاره ارجمند
گه ز شهوت اوفتاده در خلاب
گشته چون مار و وزغ در منجلاب
پای تا سر غوطهزن
گه گشاده بهر بلع خاص و عام
همچو آتشخانهٔ نمرود، کام
گه شده برد و سلام
گاه گفته بهر طفلی شیرخوار
ترک قوم وترک شهر و ترک یار
جسته در کوهی وطن
گاه موسیزاده، گاهی سامری
گاه کوبیده در جادوگری
گه در پیغمبری
گه بریده گردن یحیی بهزار
گه مسیحا پرورنده درکنار
اینت پر اسرار زن
گاه چون جفت اتابک شوی خواه
دست شسته بهر جفت از تاج وگاه
برده در کاشان پناه
گاه چون دخت اتابک بیوفا
کرده خود را در ره شهوت فنا
زشت نام و شوم تن
گاه «کلیوپاتره» و گاهی «همای»
گاه «استر» گشته دخت «مردخای»
گه شده زرتشت زای
گاه چون «کردیه» پوشیده زره
بر زره بربسته چون مردان گره
گشته مردی صفشکن
مختلف طبعی نهای بر یک نمط
داری از افراط تا تفریط خط
نیستی حد وسط
گاه خوب خوبی و گه زشت زشت
یا به چاه ویل، یا صدر بهشت
.................................
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف طبیعت و عشق میپردازد و به بلبل و گل به مثابه نمادهای زیبایی و محبت اشاره دارد. شاعر به یادآوری دوران باستان و حکایات آن میپردازد و تأکید میکند که این داستانها در کتابها نیستند بلکه واقعیات عاشقانه و طبیعی هستند. طبیعت به عنوان یار و همراه، در تمام تجربیات انسانها حاضر است. شاعر از تغییرات و تنوع طبیعت میگوید، از لحظات صلح و آرامش تا حالات تیره و تار. او به مثالهایی از تاریخ و اساطیر اشاره میکند که در آنها انسانها در مدارهای مختلفی از عشق، شهوت، و برتری قرار میگیرند. در نهایت، شاعر به تضادهای زندگی و نبود حد وسط در طبیعت و انسان اشاره میکند و درک این تناقضات را برای رسیدن به حقیقت ضروری میداند.
هوش مصنوعی: ای بلبل با صدای خوش، به صحبتهای من گوش بده. ای گل خوشبو، تو نماد زیباییهای وطن ما هستی.
هوش مصنوعی: ماجرای خود را بازگو میکنم.
هوش مصنوعی: در گذشتههای دور، سرگذشت و داستانهای کهن خود را به یاد میآوریم.
هوش مصنوعی: به طور کامل به سخنان من گوش بده.
هوش مصنوعی: این داستان نه از کتاب نوشته شده و نه از کلمات قلم آمده است.
هوش مصنوعی: عشق در حال بیان سخنان خود است.
هوش مصنوعی: کتاب اسرار طبیعت در وجود تو نهفته است و رمز وجود در تارهای موی تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، همه چیز به تو وابسته است.
هوش مصنوعی: تو تنها یار و رفیق قدیمی من هستی، که همراهم هستی و هم در شادی و هم در غم با من همراهی میکنی.
هوش مصنوعی: دوستان ما در کنار هم در آزمونها فعالیت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر طبیعت شکلی بپذیرد، هرگز شکلی غیر از تو را نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تصویر یا تأثیر وجود تو در ذهن من نقش میبندد و در خاطر من باقی میماند.
هوش مصنوعی: ای طبیعت، تو تجلی کمال هستی که در دگرگونیها، تغییرات و زیباییها نمودی پیدا میکنی.
هوش مصنوعی: در قوانین و رسوم اجتماعی، افراد باید به اصول و قواعدی که مشخص شدهاند، احترام بگذارند و بر اساس آنها عمل کنند.
هوش مصنوعی: گاهی انسان مانند سطح آرام و شفاف آب است که هیچ کدورتی ندارد و گاهی نیز همچون عمقهای رازآلود دریا، پیچیده و ناگشوده.
هوش مصنوعی: این جمله به وضوح نشاندهنده یک حالت نامشخص و کمنور است. فضای اطراف، نه فقط از نظر فیزیکی بلکه از نظر احساسی نیز میتواند احساساتی مانند سردرگمی و ابهام را منتقل کند. در کل، فضایی که فهم آن دشوار و روشناییاش کم است.
هوش مصنوعی: گاهی رازهایت مانند یک آیینه نمايان میشود و گاه پنهان میماند، مانند شانهای که با هزار زبان سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در دو زلف لطیف و پرپیچ و خم تو،
هوش مصنوعی: گاهی انسان به زنجیر افتخار و شرافت خود بسته میشود، مانند فرشتهای پاک و مثل آسمان بلند.
هوش مصنوعی: مانند ستارهای با ارزش و گرانبها، درخشان و برجسته.
هوش مصنوعی: گاهی انسان به خاطر آرزوها و تمایلاتش به ورطههای خطرناک و بینهایتی فرو میرود، همانند مار و وزغ که در گلولای تیره و کثیف گرفتار میشوند.
هوش مصنوعی: تمام وجودش در حال غرق شدن است.
هوش مصنوعی: زمانی برای هر دو گروه خاص و عام، فرصتی فراهم شده است که مثل آتشکده نمرود، خواستهها و آرزوهایشان را برآورده کنند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات با خوشحالی و سلام به یکدیگر ملاقات میکنیم.
هوش مصنوعی: گاه لازم است برای نجات یا حمایت از یک کودک نوزاد، حتی از قوم و دیار و دوستی خود چشم پوشی کنیم.
هوش مصنوعی: در دل کوه جایگاهی را جستجو میکند که منزلگاه او باشد.
هوش مصنوعی: گاهی انسانهایی مانند موسی که حامل پیام و حقیقت هستند، وجود دارند و گاهی کسانی مثل سامری که به فریب و جادوگری روی میآورند. این نشان دهنده تنوع ویژگیهای انسانی و انتخابهای متفاوت در مسیر زندگی است.
هوش مصنوعی: در زمانهایی، به مقام پیامبری دست مییابی.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات یحیی را به قتل میرسانند و در مواقع دیگر، مسیحی که مظهر زندگی و پرورش است در کنار او حضور دارد.
هوش مصنوعی: این زن پر از راز و رمز است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات وقتی مانند پرندهای به نام آتابک میشوی، باید برای جفتت دست به آبیاری بزنید و تاجی به سر داشته باشی، و گاهی هم باید دستت را بشویی و از جفتت دور شوی.
هوش مصنوعی: در کاشان، پناهی پیدا کردهام که آرامش و امنیت را برایم به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: گاهی مانند دختر اتابک، بیوفا و ناپایدار میشود و خود را در جادهی لذت و شهوت گم میکند.
هوش مصنوعی: زشت نام و بدشگون در جسم است.
هوش مصنوعی: گاهی به شکل «کلیوپاتره» و گاهی به صورت «همای» و گاهی هم در نقش «استر» دیده میشود که دختری از «مردخای» است.
هوش مصنوعی: گاهی زرتشت به دنیا آمده است.
هوش مصنوعی: گاهی مانند «کردیه» که زره بر زره پوشیده و به سختی خود را آماده جنگ کرده، چون مردان دلیر و شجاع عمل میکند.
هوش مصنوعی: مردی به سمت جلو آمده و خط را شکسته است.
هوش مصنوعی: تو از نظر روحی و خلق و خو تغییرات زیادی نداری و در یک مسیر مشخص و ثابت حرکت میکنی، از شدت و ضعف فاصلهای نمیگیری.
هوش مصنوعی: وجود و عدم همیشه در کنار هم هستند؛ هیچکدام نمیتوانند به تنهایی وجود داشته باشند.
هوش مصنوعی: گاهی انسان خوبیهای زیبا دارد و گاهی هم کارهای زشت و ناپسند انجام میدهد؛ یا به جایی بسیار بد میافتد، یا به بالاترین مقام و درجات میرسد.
هوش مصنوعی: این دو خط به نوعی ابراز عشق و محبت میپردازد. شاعر از عشق خود به معشوق سخن میگوید و احساسات عمیق و پیوند عاطفی که با او دارد را توصیف میکند. عشق به گونهای توصیف شده که گویی زندگی و وجود شاعر به معشوق وابسته است و بدون او، دنیا برایش خالی و بیمعنی میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.