گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

مهرگان آمد به آیینِ فریدون و قُباد

وز فریدون و قباد اندرزها دارد به یاد

گوید ای فرزندِ ایران راستگویی پیشه کن

پیشهٔ ایران چنین بود از زمان پیشداد

در چنین روزِ گرامی هدیه‌ای آمد ز هند

هدیه‌ای عالی ز سوی پارسی‌زادانِ راد

طرفه تندیسی فرستادند از هندوستان

زان حکیمِ پاک‌اصل و شاعرِ دهقان‌نژاد

نصب گشت اینجا به امر خسرو ایران‌زمین

روز عید مهرگان‌، جشن فریدون و قباد

*

*

ای حکیمِ نامی ای فردوسیِ سِحرآفرین

ای به‌ هر فن در سخن چون‌ مرد یک‌ فن اوستاد

شور احیای وطن گر در دلِ پاکت نبود

رفته بود از تُرک و تازی هستیِ ایران به باد

خلقی از نو زنده کردی‌، مُلکی از نو ساختی

عالمی آباد کردی خانه‌ات آباد باد

نیست غم گر حرمتت اهل زمان نشناختند

هر هنرمندی به عصر خویش محروم اوفتاد

روح و آوای تو در گفتار نیکت زنده است

روح بدخواه تو در سرپنجهٔ جهل و عناد

غزنوی گر کرد خَبطی پهلوی جبران نمود

آن شَه ار بیداد فرمود این شَهَنشَه داد داد

این زمان صدر اجل در حلقهٔ اعیان ملک

نصبِ تندیس تو را در این مکان بازو گشاد

پرده بگرفتند روز مهرگان از روی تو

خاطر ناشاد ایرانی شد از روی تو شاد

خواند در میدان فردوسی بهار این چامه را

پس برِ تندیس فردوسی به تعظیم ایستاد

تا جهان باقی‌ست باقی باد ایران بزرگ

دوستانش کامیاب و دشمنانش نامراد

شاه ایران نامجوی و خلق ایران کامجوی

فرّ یزدانی در او باقی اِلیٰ یوم المَعاد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode