ای بسا خشم، که صد لطف عیان است ازو
ای بسا لطف، که صد زخم نهان شد در وی
روی در هم کشم، از بوسهٔ شیرین لب یار
همچو مستی که کشد رو به هم از تلخی می
بشکر خنده گشایم دهن از دیدن غیر
همچو آن شیر که روباه ببیند از پی
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای بسا خشم، که صد لطف عیان است ازو
ای بسا لطف، که صد زخم نهان شد در وی
روی در هم کشم، از بوسهٔ شیرین لب یار
همچو مستی که کشد رو به هم از تلخی می
بشکر خنده گشایم دهن از دیدن غیر
همچو آن شیر که روباه ببیند از پی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خر و پالیک آن جای رسیدم که همی
موزهٔ چینی میخواهم و اسب تازی
آب انگور خزانی را خوردن گاهست
که کس امسال نکردهست مر او را طلبی
هنری مرد نباشد بر هر کس خطری
چون چنین است ترا چیست کنون زین هنری
ز محل کرد بدین شهر مرا دهر جدا
ز خطر کرد بدینجای مرا چرخ بری
بی محل باشم لیکن نه بدین بی محلی
[...]
ای تو را بر مه و زهره ز شب تیره ردی
زهره از چرخ به زیبایی تو کردندی
نه عجب گر کند از چرخ ندا زهره تو را
تا به مه بر ز شب تیره تو را هست ردی
لعبت چشم منی چشم منت باد نثار
[...]
نکند دانا مستی نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی مستی پی
چه خوری چیزی کز خوردن آن چیز ترا
نی چون سرو نماید به مثل سرو چو نی
گر کنی بخشش گویند که می کرد نه او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.