گنجور

 
عطار

شمع آمد و گفت: زخم خوردم بر سر

ایام بسی نهاد دردم بر سر

روزم دم سرد گشته شب سوخته درد

ای بس که گذشت گرم و سردم بر سر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode