شمع آمد و گفت: از چه دل خوش دارم
چون از آتش حال مشوّش دارم
آتش سر من دارد و کم باد سرم
گر من سرِ مویی سرِ آتش دارم
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
شمع آمد و گفت: از چه دل خوش دارم
چون از آتش حال مشوّش دارم
آتش سر من دارد و کم باد سرم
گر من سرِ مویی سرِ آتش دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون عود اگر چه تن بلاکش دارم
چون مجمر اگر چه دل بر آتش دارم
غمگین نشوم از آنکه چون آتش و عود
در عشق دلی گرم و دمی خوش دارم
کارم که چو زلف تو مشوش دارم
از دست بشد چگونه دل خوش دارم
گر چون شمعم پای بر آتش چه عجب
زیرا که چو شمع سر در آتش دارم
داغ غم آن نگار مهوش دارم
چون شمع، تنی در آب و آتش دارم
الماس به زخم و نشترستان به جگر
با این همه شادم که دلی خوش دارم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.