گنجور

 
عطار

ای صبح! مدم، مخند و مپسند آخر

یک روز لب از خنده فرو بند آخر

من میگریم که امشبی روز مشو

تو بر دَمِ بامداد تا چند آخر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode