گنجور

 
عطار

عمری دل من غرقهٔ خون بی تو بزیست

وز پای فتاده سرنگون بی تو بزیست

و امروز که در معرکهٔ مرگ افتاد

در حسرت آن مُرد که چون بی تو بزیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode