پدر گفتش دماغت پُر غرورست
که این اندیشه از تحقیق دورست
که تا هرنیک و هر بد در نبازی
نباشی عاشقی الّا مجازی
اگر در عشق میباید کمالت
بباید گشت دایم در سه حالت
یکی اشک و دوم آتش سیم خون
اگر آئی ازین سه بحر بیرون
درون پرده معشوقت دهد بار
وگرنه بس که معشوقت دهد کار
اگر آگه نگشتی زین روایت
ترا دایم تمامست این حکایت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.