پسر گفتش گر این شهوت نباشد
میان شوی و زن خلوة نباشد
نباشد خلق عالم را دوامی
نماند در همه گیتی نظامی
اگر این حکمت و ترکیب نبود
بساط ملک را ترتیب نبود
یکی باید هزار و یک تن آراست
که تا یک لقمه بنهی در دهان راست
بحکمت کارفرمایان این راه
ز ماهی کار میرانند تا ماه
زمین از کف فلک تابد ز دودی
که گر چیزی نبایستی نبودی
اگر شهوة نبودی در میانه
نه تو بودی و نه من در زمانه
تو شهوة می براندازی ز مردان
دلم را سر این معلوم گردان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.