گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار

بزرگی بود می‌گفت و شنود او

بسی گرد جهان گردیده بود او

یکی گفتش که ای دانای دمساز

کرا دیدی کزو گوئی سخن باز

چنین گفت او که گشتم هفت اقلیم

ندیدم در جهان جز یک کس و نیم

یکی آن بود مانده در پسی او

که نه نیک و نه بد گفت از کسی او

ولکین نیمهٔ آن بود کز عز

بجز نیکو نگفت از خلق هرگز

ترا تانیک و بد همراه باشد

نه دل بینا نه جان آگاه باشد

ولیکن چون نه این ماند نه آنت

بسرّ قدس مشغولست جانت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode