سقانی شرابا من کؤوس المحبة
فاسکرنی حتی صحوت بغیبتی
فلما محی رسمی تلا تلا وجهه
عیاناکنور الشمس من کل ذرة
وجدت ظلال الکون استار نوره
و عینای فی الاکوان ناظر بغیتی
ففی کل مجلی قد تجلی جماله
تراه کمثلی ان نظرت بعبرة
بدالی حال فیه شاهدت حاله
تنزهنی عن قید جمع و فرقة
قد ارتفع الاستار بینی وبینه
تشاهده فی کل شی ء بصیرة
وان غاب عن عین الاسیری لقاؤه
زمانا فقد اکفرته فی طریقتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.