من آن نیم که بجز بار عشق یار کشم
نیم حمول که جز بار دوست بار کشم
کناره جوی شوم من زباغ کون و مکان
مگر چو جو قد سرو تو در کنار کشم
قرار ما زال نیست غیر جان بازی
گمان مدار که من دست از این قرار کشم
نه مردیست گریزان شدن زعرصه عشق
زنی زسر بنهم بار مرد وار کشم
من و تحمل در جور مدعی حاشا
جفای مدعیان از برای یار کشم
چو دست میدهدم نشئه محبت دوست
چه حاجتست که درد سر خمار کشم
گل وصالش آشفته چون بدست افتاد
سزد بباغ اگر منتی زخار کشم
بآان امید که تازد بخاک من روزی
هزار منت از آن ترک شهسوار کشم
اگر غبار در مرتضی بیارد باد
به چشم یک دو سه میلی از آن غبار کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
نه قوتی که توانم کناره جُستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
[...]
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم، کدام بارکشم؟
مرا که گفت که دست از عنان یار کشم
کشد رقیب رکاب و من انتظار کشم
مرا که هست میسر سبوکشی در دیر
چه لازم است که درد سر خمار کشم
مرا که صبحت داغی همیشه داشتهام
[...]
مژه چو در نمِ اشک جگر فشار کشم
به جلوهگاه خزان طرح صد بهار کشم
به چهره برگ خزانم ولی به دولت عشق
نهشت گریه که خمیازه بر بهار کشم
سواد خوان خط سبز میتواند شد
[...]
بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم
ز داغ عشق به دل طرح لاله زار کشم
بسی کشیدم از آسودگی خمار بس است
سری به آن مژه های جگر فشارکشم
ز کوی عشق توان خاک تا به لب مالید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.