گنجور

 
انوری

به بیل عشق تو دل گل ندارد

که راه عشق تو منزل ندارد

قدم بر جان همی باید نهادن

در این راه و دلم آن دل ندارد

چو دل در راه تو بستم ضمان کیست

که هجرت کار من مشکل ندارد

بهین سرمایه صبر و روزگارست

دلم این هر دو هم حاصل ندارد

کرا پایاب پیوند تو باشد

که دریای غمت ساحل ندارد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode