از من ای جان روی پنهان میکنی
تا جهان بر من چو زندان میکنی
آشکارا گشت رازم تا ز من
خندهٔ دزدیده پنهان میکنی
خون دلهای عزیزان ریختن
گرچه دشوارست آسان میکنی
زهره کی دارد به کردن هیچکس
آنچه تو از مکر و دستان میکنی
هرچه ممکن گردد از جور و جفا
با دل مسکین من آن میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راز خود اکنون تو پنهان میکنی
بر من مسکین چه تاوان میکنی
کین زمین را از چه ویران میکنی
میشکافی و پریشان میکنی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.