گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

تو گر دوست داری مرا ور نداری

منم همچنان بر سر دوستداری

به هر دست خواهی برون آی با من

ز تو دست‌برد و ز من بردباری

چه دارم ز عشق تو عمری گذشته

نیاری بدین خاصیت روزگاری

چو گویم که خوارم ز عشق تو گویی

هم از مادر عشق زادست خواری

من از کار تو دست باری بشستم

زهی پایداری زهی دست کاری

تو داری سر آن که در کار خویشم

ز پای اندر آری و سر درنیاری

دل آنجا نهادم که عهدی بکردی

به پای وفا بر کدام استواری

همان به که با خوی تو دل نبندم

که الحق چنین خوب خویی نداری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode