نو به نو هر روز باری میکشم
بار نبود چون ز یاری میکشم
ناشکفته زو گلی هرگز مرا
هر زمان زو رنج خاری میکشم
گر بلایش میکشم عیبم مکن
کین بلا آخر به کاری میکشم
زحمت سرمای سرد از ماه دی
بر امید نوبهاری میکشم
عشق هر دم در میانم میکشد
گرچه خود را بر کناری میکشم
کار من روزی شود همچون نگار
کاین غم از بهر نگاری میکشم
فخر وقت خویشتن دانم همی
اینکه از خصمانش عاری میکشم
بار او نتوان کشید از هجر و وصل
پس مرا این بس که باری میکشم
تو مرا گویی کشیدی درد و غم
من چه میگویم که آری میکشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
نو به نو هر روز باری می کشم
وین بلا از بهر کاری می کشم
زحمت سرما و برف ماه دی
بر امید نوبهاری می کشم
پیش آن فربه کن هر لاغری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.