گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

کفر سر زلف تو ایمان ماست

درد غم عشق تو درمان ماست

مجلس ما بیتو ندارد فروغ

زانکه رخت شمع شبستان ماست

ایکه جمالت ز بهشت آیتیست

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

ایکه لبت آب شکر ریختست

بر سمنت مشگ سیه بیختست

نقش ترا خامه ی نقّاش صنع

بر ورق جان من انگیختست

ساقی از آن آب چو آتش بیار

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

وهم بسی رفت و مکانش ندید

فکر بسی گشت و نشانش ندید

هر که در افتاد بمیدان او

غرقه ی خون گشت و سنانش ندید

دیده ی نرگس بچمن عرعری

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

ای شده بر مه ز شبه مُهره ساز

با شبه ات مار سیه مهره باز

جادوی هاروت وشت دلفریب

هندوی زنگی صفتت ترکتاز

بزم صبوحی ز قدح برفروز

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

طفل بود در نظر پیر عشق

هر که نگردد سپر تیر عشق

دل چه بود مخزن اسرار شوق

جان که بود شارح تفسیر عشق

هرکه ندارد خبری از سماع

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

نوبتی صبح برآمد ببام

نوبت عشّاق بگوی ای غلام

مرغ سحر در سخن آمد باز

ساز بر آواز خروسان بام

کوکبه ی قافله سالار صبح

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
sunny dark_mode