گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح یمین الدولة سلطان محمود بن سبکتگین گوید

 

ای ملک گیتی گیتی تر است

حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست

در خور تو وزدر کردارتست

هرچه درین گیتی مدح و ثناست

نام تو محمود بحق کرده اند

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در صفت شراب خوردن سلطان محمدبن محمود غزنوی

 

خسرو می خواست هم از بامداد

خلق بمی خوردن اوگشت شاد

خرمی و شادی از می بود

خرمی و شادی را داد داد

ماه درخشنده قدح پیش برد

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصر الدین گوید

 

ای زینهار خوار بدین روز گار

از یار خویشتن که خورد زینهار

یک دل همی چرند کنون آهوان

با شیر و با پلنگ بیک مرغزار

وقتیکه چون دو عارض و زلفین تو

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴ - در مدح عمیدالملک خواجه ابوبکر علی بن حسن قهستانی عارض سپاه

 

دی به سلام آمد نزدیک من

ماه من آن لعبت سیمین ذقن

بازنخی چون سمن و با تنی

چون گل سوری به یکی پیرهن

تازان چون کبک دری برکمر

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲ - در مدح خواجه عمید حامد بن محمدالمهتدی گوید

 

تا دل من ز دست من بستدی

سر بسر ای نگار دیگر شدی

چاره و راه خویش گم کرده ام

تا تو مرا به راه پیش آمدی

من زهمه جهان دلی داشتم

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱ - نیز او راست

 

بوسه ای از دوست ببردم به نرد

نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد

سرخی رخساره آن ماهروی

بر دو رخ من دو گل افکند زرد

گاه بخایید همی پشت دست

[...]

فرخی سیستانی
 
 
sunny dark_mode