گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳

 

چندان که گفتم غم با طبیبان

درمان نکردند مسکین غریبان

آن گل که هر دم در دست بادیست

گو شرم بادش از عندلیبان

یا رب امان ده تا بازبیند

[...]

حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷

 

عیشم مدام است از لعل دلخواه

کارم به کام است الحمدلله

ای بخت سرکش تنگش به بر کش

گه جام زر کش گه لعل دلخواه

ما را به رندی افسانه کردند

[...]

حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸

 

گر تیغ بارد در کوی آن ماه

گردن نهادیم الحکمُ لِلّه

آیین تقوا ما نیز دانیم

لیکن چه چاره با بخت گمراه؟ 

ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم

[...]

حافظ
 
 
sunny dark_mode