وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷
زهر در چشم و چین بر ابرو چیست
باز فرمان تندی خو چیست
غیر ازین کآمدیم و خوار شدیم
گنه ما درین سر کو چیست
چون به ما زین بتر شوی که شدی
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴
وقت برقع ز رخ کشیدن نیست
رخ بپوشان که تاب دیدن نیست
بر من خسته بین و تند مران
که مرا قوت دویدن نیست
با که گویم غمت که در مجلس
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
چشم او قصد عقل و دین دارد
لشکر فتنه در کمین دارد
عالمی را کند مسخر خویش
هر که او لشکری چنین دارد
مست و خنجر به دست میآید
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲
تو زمن پرس قدر روز وصال
تشنه داند که چیست آب زلال
ذوق آن جستن از قفس ناگاه
من شناسم نه مرغ فارغ بال
میتوان مرد بهر آن هجران
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در ستاش میرمیران
تفت رشک ریاض رضوان است
که در او جای میرمیران است
غیرت باغ جنت است آری
هر کجا فیض عام ایشان است
حبذا این رخ بهشت آرا
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در ستایش شاه طهماسب
آنکه جان بخش و جان ستان باشد
لطف و قهر خدایگان باشد
آفتابی که سایهٔ چترش
بر سر شاه خاوران باشد
پادشاهی که ساحت بارش
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در ستایش میرمیران
باد فرخنده عید و فصل بهار
بر تو و شاهزادههای کبار
میر میران که روی خرم تست
عید احرار و قبلهٔ ابرار
بر یمین و یسار تو چو روند
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در ستایش میرمیران
لله الحمد کز حضیض خطر
شد به اوج آفتاب دین پرور
چشم خفاش کور گو میباش
کز فلک مهر بگذراند افسر
شکرلله که حفظ یزدانی
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - در ستایش حضرت علی«ع»
تا به روی تو شد برابر گل
غنچه بسیار خنده زد بر گل
در گلستان ز مستی شوقت
جامه را چاک زد سراسر گل
بر تنش گشته پیرهن خونین
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش میرمیران
ای تماشاییان جاه و جلال
بشتابید بهر استقبال
که ز ره میرسد به سد اعزاز
از در شاه موکب آمال
موکبی با جهان جهان شوکت
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - حروف شراب
بر درخانه قدح نوشی
رفتم و کردم التماس شراب
شیشهای لطف کرد، اما بود
چون حروف شراب ، نیمی آب
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷ - چیستان
مدعا زین سه چار بیتک سهل
داند آنکس که دانش اندیش است
آنچه دستم به دامنش نرسد
گرچه سعی طلب ز حد بیش است
طرفه صحرا دویست ، خاصه بهار
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - هجو هم خوب میتوانم گفت
ای صبا خواجه را ز بنده بگو
که در مدح میتوانم سفت
ور به زشتی و ناخوشیافتد
هجو هم خوب میتوانم گفت
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - خر گدا
چند ای خر گدا توان گفتن
که مرا بخت هم عنان بودهست
پسر آرق وزیرم من
پدر من وزیر خان بودهست
چه کنم زن جلب که یک باری
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - وجه برات
خواجه وجه برات خود بدهد
تا مرا گفتگو نباید کرد
یا زرم را به کس حواله کند
تا مرا هجو او نباید کرد
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - سرتاس
ای که هر خلعتی که در بر توست
زینت دوش آسمان باشد
جسمش از جامه تو پوشیدهست
هر که در حیز مکان باشد
خلعت خاصه کز شرافت آن
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - نشان بخردی
صبر در کارها چه نیک و چه بد
از علامات بخردی باشد
چون به تدیبر کار ناید راست
هر چه تقدیر ایزدی باشد
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - یعنی کشک
نام جویا کنون که دیده ابر
هست چون چشم عاشقان پراشک
خانهای دارم از عنایت شاه
که برد دیگ حجله بر وی رشک
آرد در خم ،برنج در انبان
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - بر تخت نشستن شاه اسماعیل
شاه تهماسب خسرو عادل
که ز شاهان کسش ندیده عدیل
داد انصاف و عدل داد الحق
تا قیامت گذاشت ذکر جمیل
به پسر داد نوبت شاهی
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - بزم تاریک
شرفا ساقی عنایت تو
گو دماغ مرا معطر کن
ز آنچه آتش بر آبگینه زند
بزم تاریک ما منور کن