خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

اهل دل در طلبت صاحب تدبیر شدند

عاشقان نامزد خنجر تقدیر شدند

پیشِ تیغ تو ز پس دادن جان ز این معنی

سر فکندند که شرمندهٔ تقصیر شدند

بخت آنان که به سودای جنون روزِ ازل

در سر زلف تو پا بستهٔ زنجیر شدند

حال ضعف دل عشاق کسانی دانند

که در اندوه جوانی به هوس پیر شدند

ای خیالی ز جهان دست فشان کاهل نظر

ترک این سفله گرفتند و جهانگیر شدند