اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۸

امروز که یار من مرا مهمان است

بخشیدن جان و دل مرا فرمان است

نامرد بود که او نسازد با کس

آن کس که بساخت با همه مرد آن است