ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸

کارم چنان نبسته که روز وصال یار

باور کنم که دیده بر او باز کرده‌ام

شاید خبر شود ز گرفتاری منش

عالم تمام محرم این راز کرده‌ام

خواب آورد فسانه و من خواب برده‌ام

هرکه فسانه ز غمش آغاز کرده‌ام