ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷

ز رویش بر فلک عکسی یست خود کی مثل او باشد

نه چون خورشید باشد عکس خورشیدار در آب افتد

نه خود کامی یست گر خواهم نقاب از رخ براندازد

مرا غیرت کشد ترسم که آتش در نقاب افتد

مصیبت دوستم پهلوی بیدردی به خاکم کن

که خواهم بعد مردن نیز روحم در عذاب افتد