جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳

بی دیدن من جان جهانم چونی؟

بی من، که مباد بی تو جانم ،چونی؟

در هجر تو از دو دیده خون می بارم

من بی تو چنینم تو ندانم چونی