جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳

دلدار کمان دلبری کرد به زه

وافکند بگرد مه بر از مشک زره

در عهد خود و پشت من آورد شکست

بر کار من و زلف خود افکند گره