کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹

ای نقش جبین سرکشان فرش درت

آراسته از شکوه پا تا بسرت

ای نور و صفاخانه چشمی چه عجب

گر ابروی کهکشان بود بر زبرت