نیست همدردی که بردارد ز دل بار کسی
در جهان یا رب نیافتد با کسی کار کسی
هیچ بیداری نباشد خفتهایش اندر کمین
چونکه در خوابی بترس از چشم بیدار کسی
کعبه رفتن دل به دست آوردن خلق است و بس
سودمند است آنکه میگردد خریدار کسی
هیچکس جانا نمیسوزد چراغش تا به صبح
پر مخند ای صبح صادق بر شب تار کسی
در جهان قصاب گر خواهی بمانی در امان
خویش را راضی مکن از بهر آزار کسی