جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - خوش

آفتابی که بنده سرگردان

نام او را چو ذرّه در طلب است

زلف بر رخ نهاد و من گفتم

سر خورشید در کنار شب است