به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گوشه گیران را
ز شادی بخیه های خرقه ها چاک کفن ها شد
پر از مضمون عبرت مانده ام، پیچیده طوماری
ز پیری قامت فرسوده ام، صرف شکن ها شد