مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۹ - صفت یار به حج رفته بود

به حج شدی و من از اندهان هجرانت

به گرد خانه تو گشته ام چو حاج دوان

تو ماه و مکه ز روی تو آسمان برین

تو حور و کعبه ز روی تو روضه رضوان

رواست ار تو مرا می کشی به تیغ فراق

از آن که رسم بود در حج ای پسر قربان