باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی
عیب ایشان مکن ای خواجه ز بی انصافی
لاف کم زن که نه از شیوه مردان خداست
ای که از شیوه مردان خدا می لافی
تا ز اوصاف من و ما نشود صوفی صاف
اهل صفوت نکنندش به صفا وصافی
لب فروبند که جز رزق تو نازل نشود
گر به فریاد و فغان سقف فلک بشکافی
امتیاز سره و قلب جهان دشوار است
خاصه وقتی که به قلاب رسد صرافی
جامی افشا چه کنی در غزل اسرار ازل
کی بود نظم قوافی به حقایق وافی
بر تن حجله نشینان معانی تنگ است
هر شعاری که تو از شعر عبارت بافی