ای غمت شادکامی دل من
وز غمت پر تمامی دل من
شد به عشق تو در جهان بدنام
این بود نیکنامی دل من
صرف سودای زلف و خال تو شد
نقد عمر گرامی دل من
گرد رخ دور خط مشکینت
هست طوق غلامی دل من
زود بگذشت در رهت ز دو کون
بنگر تیزگامی دل من
می برد مهر خامی از میوه
برد مهر تو خامی دل من
از هجوم سموم گردش دهر
شعر جامی ست حامی دل من